=]

" تو بُعدِ چهآرمِ خیآلم یه کلبه ی چوبی دآرم که سقفش مثلثیِ " میونِ درختآی یه جنگلِ دور افتآده پنآه گرفته تا کسی نتونه پیدآش کنه ؛ کنآرش یه رودِ که من عصرآ کنآرش میشینم ، پاهآمو توی آب میذارم و کتآب میخونم ، چآی میخورم اونجآ دور افتآده ترین منطقه ی اَمنِ منه که جز خودم هیچکس کلیدِ وارد شدن بهش رو نداره ! =

:)

این را فهمیده‌ام که بیشتر ماهی‌ها، موقع پیری شکایت می‌کنند که زندگیشان را بی‌خودی تلف کرده‌اند. دائم نفرین و ناله می‌کنند که زندگیشان را بی‌خودی تلف کرده‌اند. دائم ناله و نفرین می‌کنند و از همه چیز شکایت دارند. من می‌خواهم بدانم که، راستی راستی، زندگی یعنی اینکه تو یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طورِ دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟ | صمد بهرنگی |

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تخفیف ویژه پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان خدمات جوش لیزر در تهران اینجا همه چی هست پارس ادب قالیشویی در اصفهان | خلیج فارس وبلاگ دانلود ترانه های مجتبی آقارضائی افزايش اعضاي کانال تلگرام, آپ چنل مروارید دنیای بهاری